روحانیون اینترنتی - درد دلهای یک طلبه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روحانیون اینترنتی - درد دلهای یک طلبه

روحانیون اینترنتی

چهارشنبه 85 مرداد 11 ساعت 4:2 عصر

اولین باری بود نام اینترنت رو می شنیدم اونم از کسی که خیلی قبولش داشتم در حد استاد، شایدم یواشکی بگم عذاب نازل نشه در حد خدا 

خیلی حرفا برام زد از وسعت و بی حد و مرز بودنش، از فسادش، از خرابکاریهاش

کم کم ترس سر تا پامو  از خودش می کرد، بطوری که دعاهایم رنگ و بوی دیگه گرفته بود، آخه شیطان رباط عجیبی اختراع کرده که دیگه بخوای نخوای گول می خوری و با درخت ممنوعه طرح رفاقت 

شاید اگه اون روزها عربیم مثل الان بود بجای ذکر قنوتم می گفتم:اللهم ارزقنا زیارت الحسین(ع)فی الدنیا و الآخره و لا ترزقنا زیارت الاینترنت نه تو دنیا نه تو آخرت 

باهاش رفیق شدم، پسر خوب و سر به زیری بود، ولی کم کم یه چیزای درباره اش می شنیدم، بگم چیا ؟

استغفر الله زبونم لال، بی خیال بابا من که اهل غیبت نبودم شما هم که استاد بنده تشریف دارید

اصلاً می دونی چیه من اونقدر تابلو می نویسم که همه می فهمند، چند نفری هم که نفهمیدند خودم در گوشی بهشون می گم آره ایشون بگی نگی دور از ساحت مقدّس حضرتعالی سر و رازی با اینترنت داشت

به کسی نگی با خودم گفتم بزار برا یکبارم شده خودم امتحانش کنم ، راستی اگه بدِ پس چرا فلان عالم سایت برا موسسه اش زده خوب آدمای به اصطلاح بد که نمی خواند تو موسسه اش ثبت نام کنند، آدم خوبا هم که جاشون تو اینترنت نیست که آقا سایت زده 

کار نداریم بعنوان یه تلنگر بدک نبود، خلاصه رفتیم و روی شیطانیشو دیدیم، زیاد دروغ نمی گفتند، برا خودش جنگل مولایست                           

یه روز وارد شهرکی شدیم به نام یاهو مسنجر ،همه اهل بحث و علم بودند حالا چه علم و بحثی اینشو دیگه مامانم اینا گفتند به کسی نگم  

برخی با اعصاب تصادفی و داغون، برخی با روحیه ی حیوانی و ....ولی در این میان برخی اونقدر مؤدب با هم چت صوتی می کردند که خیلی به حالشون غبطه می خوردم

با خودم گفتم خدایا اینهمه جوون اینجا، همه عشق چت دارند و من جای دیگه دنبالشون می گردم

راستی همه ی این جوونا بی بند و بار و غیر قابل هدایتند

خیلی بدبینی آقا مهدی!

می گم فکر نمی کنی اونا یکی از دانشگاهها و محل های بحث روز خودشونو خوب پیدا کردند امّا این تویی که بازم مدرسه ات دیر شده ولی هنوز تو کوچه و خیابون سر گردونی

آره توضیح واضحات برا من نده، خوب می دونم که هیچی جای مسجد رو نمی گیره، امّا نوکرتم اون کسی که فعلاً با مسجد و مسجدی انسی نداره چی؟

اونی که همه ی اینا رو من در آوردی می دونه و حاضر نیست یه بارم شده تو مسجد بیا چی چی؟

آره اونو اینجا می تونی پیداش کنی، مگه ما نسبت به اونا تکلیفی نداریم؟!

راستی اگه پیامبر اعظم(ص) بین ما بود این همه جوون سرگردان در دنیای مجازی رو رها می کرد؟!

یا تک تک چت رومها رو می زد و از سیاه و سفید و ... بلال و سلمان ها بیرون می کشید.

به امید روزی که چت رومهای حوزه علمیه کارش و آغاز کنه و هر طلبه برا خودش حداقل یه وبلاک و یه آی دی داشته باشه

اون روزی اهل دنیای مجازی هر کجا که برند با مجلس ذکر اهل بیت رو برو بشند

دست حق نگهدارتون

یا علی  


نوشته شده توسط : مهدی

درد دلهای دیگران [ نظر]